نتایج جستجو برای عبارت :

اندک خوشی های دانشجویی

 ✍امام رضا علیه السلام به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر که به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند. تحف العقول، ص۴۴۹ 
 ┄┅┅❅❅┅┅┄ 
به امید روزنه ای در تنگنای تونل زمان پیش میرفتم
غافل از اینکه اندک اندک از روزنه دور میشدم...
و هر تونلی،پایانی دارد...
حال، غرق در روشنایی و شناور در تاریکی ام...
همچنان روزنه همانجا باقیست
و همچنان من به پیش رانده می شوم
مقصد کجاست؟ نمیدانم!
اما میدانم
در هر نفس از غلیان احساساتم
روزنه یِ نابِ بربادرفته ایست... که تنهایم نگذاشت :)
من همان کهنه نفیرم که به پا خاسته ام # صحبت پیر مغان را ز خدا خواسته ام
آتش خفته به خاکستر علم و ادبم # چهره را از بزک و حیله چه پیراسته ام
پله را یک شبه از یک به هزاران نشدم # همچو مغزم که اسیر بدن و پوسته ام
یار ارتشیار بودم در اوان زندگی # شرکت طراح بود و خاطرات بسته ام
قطعه سازی هم پس از آن کار من # اندک اندک طی نمودم با قدم آهسته ام
در غذا وارد شدم با صد هزاران دلخوشی # گرچه اینک از تمام مردمانش خسته ام
گرجی طناز گوید از توان و کار خود # همچو حافظ که
امروز تونستم ساعت چهار این طورا دوباره بیدار شم. هووورااا. خب فکر میکردم خواب میمونم اما بیدار شدم‌. دارم شهرام ناظری گوش میدم هنوز شروع نکردم البته نوشتم اول کارایی رو که باید انجام بدمو تا شب که بیخودی هدر ندم وقتو. احتمالا یا امروز یا فردا کتابم تموم میشه. خیلی زوده نه؟ چون نشستم پاش یعنی خب این کتابو دوست دارم چون در مورد چیزی هست که بهش علاقه دارم و دغدغه امه. اینقدر گشنمه که الان نمیتونم کار کنم. منتظرم حاضر شه چایی. همین امروز رو شروع کن
نیمه شب. نزدیک به نیمه‌ی آبان و نیمه‌ی پاییزِ تقلبیِ امسال. ادامه‌ی زندگی.
یه مدته هیچ خبری نیست، زندگی میره و میره و نشستم توی خونه، به انتظارِ پاییزی که نیومده. چه انتظاری؟ چه پاییزی؟ 
هنوزم دلتنگ میشم اگه بهش فک کنم. به چی؟ به اندک جایی برای زیستن. دلتنگِ چی؟ اندک جایی برای مُردن. و روزها میگذرن و میگذرن.
مشکلات زیاد شده، و هیچکدوم هم حل نمیشه، فقط گاهی یکی به قبلیا اضافه میشه. اوضاع چندان مساعد نیست و رمقی برای فکر نکردن باقی نمونده! 
 
شب
امام رضا علیه السلام فرمود:عقل یک مسلمان تمام نیست مگر آن که ده خصلت را داشته باشد:(مردم) به خیرش امیدوار باشندو از شرش در امان.خیر اندک دیگران را بسیار شماردنیکى بسیار خود را اندک داند.از مراجعه ارباب حاجت ملول نشود.در تمام عمر از طلب علم خسته نشود.فقر در راه خدا را از توانگرى بیشتر دوست  بدارد.ذلت در راه خدا را از عزت همراه با دشمن خدا بیشتر دوست بدارد.گمنامى را از نامورى بیشتر بخواهد.سپس فرمود: دهم و چه دهمى؟ پرسیدند: چیست؟ فرمود:هیچ کس را نب
کم‌کم صدای پای محرم در کوچه‌ پس کوچه‌های شهر می‌پیچد و جامه‌های سیاهِ عزا بوی حسین می‌گیرد!
کم‌کم پرچم‌های مشکی جای ریسه‌های رنگی غدیر را می‌گیرند و هلهله‌‌ی شادی در صدای سنج‌ و دمام شهر گم می‌شود!
کم‌کم نم‌‌های نشسته‌ زیر چشم‌ها دانه‌های اشک می‌شود، یک قطره، دو قطره و بعد ... سیل می‌رسد!
 ارباب صدای قدمت می‌آید ...
+ از همین اول محرمی تک‌خور نباشید، خیلی محتاج دعام، التماس دعا!
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
همش با خودم چند تا جمله رو مرور میکنم تا یادم بمونه و بشه ملکه  ذهنم
پای تصمیم هایی که می گیرم مستحکم بایستم، قوی و باثبات
سعی کنم به بهترین نحو ممکن کاری رو که هدفم هست انجام بدم
دوباره تاکید می‌کنم به خودم که پای تصمیم هام با ثبات بایستم
و قبلش اینکه تصمیمم رو با دودوتا چهارتا و بعد هم توکل بر خودش بگیرم
خوشبختی واقعی چیه؟! جوابش رو اندک اندک دارم پیدا میکنم و بهش پایبند میشم
از هیچی به جز غضب و خشم و حتی همین که جزء بنده های مشمول رحمت خدا نب
در طی سال‎ها، درک ما از یک وعده یا سهم غذایی، اندک ‌اندک افزایش یافت. نتیجه‌ این امر، خوردن بیشتر و بیشتر ماست.
افزایش میزان سهم غذایی، یکی از راحت‌ترین راه‌هایی است که انرژی (کالری) زیادی را وارد رژیم غذایی ما می‌کند. زیرا ما اغلب آگاه نیستیم که بیشتر از آنچه که نیاز داریم، غذا می‌خوریم.
شرکت نستله، متعهد است تا از تلاش‌های مصرف‌کنندگان برای داشتن رژیمی متعادل، حمایت کند. هدف ما، آسان کردن هرچه بیشتر استفاده از مواد غذایی کافی در وعده
چقدر خوبه رابطه بر اساس آگاهی و علم نسبت به طرفت بوده باشه.
اون وقت در مقابل همه عالم میتونی بایستی پاش
و بهش افتخار بکنی.
خدا -در جواب انکار ملائکه نسبت به خلافت اللهی انسان- میگه:
من چیزهایی از این موجود میدونم که شما نمیدونین:
(إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَ
به جای تو صحبت کردن با در ها، بی پرده به دیوار ها، برای ساعت ها. به جای بودنِ با تو، در کنار آدم های تو خالی تر از خودم. کنار بی عمق ترین چشم ها، توی سطحی ترین قسمت دریاها. و گمگشته در خاطرات اندک روزها و بی شمار شب های سیاهمان. بحث جدیدی نیست، طوری نشده ام ک نشناسی ـم. می دانی؟ کمی اندک تفاوت در ظاهر به سبب گذرِ عمر و چند تار موی سفیدِ و خطوط جدید روی پیشانی ـم، و نگاهی ک تلخ تر از قبل است و هاله ای از سکوت، ک پیش تر از خودم محیط را در بر می گیرد. می د
      بلاخره بعد از سفرهای طولانی از سفر بی پایان اندک اندک به فصل مرگ یا همان زمستان نزدیک می شویم .زمستان فصلی که گل ها در این فصل فوت می شوند و امیدشان به رسیدن بهار است تا اینکه  زندگی جاودانه خود را مجددا آغاز کنند.
      در این فصل خداوند با بوم و با رنگ سفید زمین را نقاشی می کند و با وجود سرد زمین ما را با برکت هایش گرم می کند .
زمستان زیباست؛وقتی که دانه های یخ با رنگ سفید بر دل زمین فرود می آیند.
      حیواناتی که در این فصل به خواب زمستانی م
انسان به میزان برخورداری های که در زندگی دارد انسان نیستبلکه درست به اندازه نیازهایی که در خویش احساس می کند انسان استسطح تعالی و درجه کمال هر انسانی را با درجه تعالی و کمال نیازهایی که دارد و کمبودهایی که احساس می کند، دقیقا می توان اندازه گیری کرد.یعنی:هر کس به میزانی انسان تر استکه نیازهای کامل تر و متعالی تر داردآدم های اندک نیاز های اندک دارندو انسان های بزرگ نیاز های بزرگ.(دکتر شریعتی)  
یک پنجره‌ی کوچک در یک دیوار بزرگ
نور اندک آخر شب را به داخل می‌آورد
یک ضربه‌ی غیر منتظره در آخرین ساعات شب
یک تکه‌ی جدا شده از دیوار
یک جای خالی و پر شدن دریچه‌ی نگاه یک زندانی
آخرین ضربه؟
نه! آنها هنوز اندک چیزهایی را ازو نگرفته بودند!
موسیقی را
ذهن نویسنده‌اش را
امید را
"دم" هر دم با او بود
خدایا این ماه مبارک که قرآن در آن نازل گشته، و هدایتی براى مردم، و دلایل روشنى از هدایت و تمیز میان حق و باطل قرار داده شده است، فرا رسید، پس ما را در آن به سلامت بدار و آن را برایمان سالم نگهدار، و از سوى خویش در حال آسانى و سلامت کامل از ما تحویل بگیرش، اى آن که اندک را بپذیرد، و بسیار را قدر نهد، از من اندک را بپذیر.

ادامه مطلب
بعضی روز ها وقتی همه خوابند،می‌روم یک گوشه،جمع می‌شوم توی خودم و می‌گذارم نور خورشید از پنجره یواشکی بیاید توی اتاقم و بتابد روی صورت و موهایم.بعد موسیقی می‌گذارم و دو تایی آسمان را نگاه می‌کنیم که اندک‌اندک رنگ‌ش چیز دیگری می‌شود.گاهی نارنجی.گاهی هم یک قرمز عجیب غریب.وقتی می‌بیند بی‌حوصله و خسته‌ام،خودش را باران می‌کند و می‌بارد روی رفیق دیگرمان،شمعدانی.شمعدانی هیچ‌وقت از این کار او خوشش نمی‌آید.معتقد است وقتی نور باران می‌شو
فرصت ها در زندگی متفاوت اند...بعضی از آنها بارها می آیند ولی بعضی فقط یکبار...
باید آمادگی این را داشت که هنگامی که این فرصت های اندک به سراغ ما می آیند
از آنها به درستی استفاده کنیم...شاید هرگز بار دومی وجود نداشته باشد...
اصلا شاید فردایی برای بار دوم نباشد...هیچکس نیست که در زندگی هدفی نداشته باشد
اما با نشستن و به امید اینکه هدف خودش به دنبال ما می آید کاملا اشتباه است و باید با تلاش و کوشش و استفاده از همین فرصت های اندک به هدف خودمون نزدیک و نز
بعضی روز ها وقتی همه خوابند،می‌روم یک گوشه،جمع می‌شوم توی خودم و می‌گذارم نور خورشید از پنجره یواشکی بیاید توی اتاقم و بتابد روی صورت و موهایم.بعد موسیقی می‌گذارم و دو تایی آسمان را نگاه می‌کنیم که اندک‌اندک رنگ‌ش چیز دیگری می‌شود.گاهی نارنجی.گاهی هم یک قرمز عجیب غریب.وقتی می‌بیند بی‌حوصله و خسته‌ام،خودش را باران می‌کند و می‌بارد روی رفیق دیگرمان،شمعدانی.شمعدانی هیچ‌وقت از این کار او خوشش نمی‌آید.معتقد است وقتی نور باران می‌شو
یه چیزایی هست که من فهمیدم که لنگ می زنم توش
ولی باید تکون بخورم غبار از سر شانه هام بریزه که بتونم حرکتی بکنم
اینطوری زیر خروارها خاک، تپش گاه گاهِ دل، فقط یه خاک اندک به پا می کنه به یه شعاع قابل اغماض؛ اگر واقعا این حجم خاک از روی دل بخواد تکونده بشه، شاید طوفانی بشه!
از بسیاری غبار های بنشسته...
از من به خودم: ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی...
وی از معدود انسان‌هایی بود که بین «صبا عزیزم، دخترم» و «رابطه با تو واسه من سمه»اش اندک فاصله‌ای بود :)))
 
پ.ن این منم. با همه‌ی نوسانات خلقیم. با همه‌ی روان‌پریشیم و همه‌ی خنده‌های وسط زار زدن چون یادم به یه چیز خنده‌دار افتاده. اگه نمیتونی این انسان معمولی رو دوست داشته باشی مشکل از من نیست :)
حرکت نوسانی از هروئین منی تو به سم.
واو سو ماچ این ا یر!
زندانیان قرن بیست و یکیم ما...
با این تفاوت که زندانی حداقل روزی اندک زمانی دارد برای ارتباط با دنیای بیرون...
ما جرممان آنقدر سنگین است که نه باید ارتباطی داشته باشیم با کسی و نه کسی از ما خبر داشته باشد...
میتوانیم صدها دفتر حبسیه بنویسیم از روزگارمان...
 
در دقیقه‌ای نامعلوم، در بهت و حیرت و سکوت، در زیر روشناییِ یک چراغ، لمیده بر مبلی قدیمی و در خانه‌ای متروک، در قلبِ روشنِ این زندگی، به روز و روزگارانی می‌اندیشم، که انقدر دور و ناشناس است، که حتی باور به داشتنِ یک ثانیه از یک قطعه‌ی خارج‌شده از آن هم مرا می‌هراساند. به تو فکر می‌کنم. که پس از ترکِ آن ثانیه چه می‌شوی؟ و به راه باریک و طولانی ِ بعدش فکر می‌کنم. که با هراس و دلهره و سردرگرمیِ من چه می‌کند؟ حرف برای گفتن بسیار است.. وقتی که را
 اگر بپرسی آدم های این جا چه جوری اند، می گویم مثل همه جای دیگر. نسل و نژاد آدمی راستی که ازیک قالب و قماش است بیش تر آن ها بیشتر وقتشان را صرف گذران زندگی شان می کنند و آن اندک فرصتی کهبرایشان به جا می ماند، چنان به وحشتشان می اندازد که باهر وسیله و ابزاری از پی دفع و کشتنش بر می آیندآه از این سرشت آدم ها 
روزهای بدی رو پشت سر گذاشتم
پر از استرس
پر از تنهایی
پر از چه کنم
پر از دلهره و اضطراب
تنها کسی که در این روزها بدادم رسید و منو تنها نذاشت 
خدا بود و پدر و مادرم و همسرم
تعجب میکنم از انسهانهایی که پوستشان از جنس گرگ است 
هر جا رفتم فقط گرگ دیدم و بس
برای اندک لقمه ای 
همه سرت را می خواهند کلاه بگذارند
و من از این همه بدی متنفرم 
درک صداقت میاره. تو وقتی  حرف دلتو راست و پوست کنده به طرف مقابلت می‌گی که مطمئن باشی اون شخص برای حرف تو ذره‌ای هر چند اندک تره خورد می‌کنه و دائم برای فرو کردن عقاید خودش تو ذهن تو تلاش نمی‌کنه. وگرنه که شروع می‌کنی به پیچوندن و ایگنور کردن. اما مرگ به اون لحظه‌ای که قفل دهنت باز بشه و حرف دلت به اون آدمی که نباید گفته بشه. اون موقع است که تازه می‌شی مثل من!
خب خداروشکر موج افکار منفی و نابود کننده با اندک تلفات و تخریب تموم شد امشب...به حدی حالم بد بود این چند روز اخیر که واقعا در وصف نمیگنجه...
واقعا انگار یکی مغزمو گرفته بود تو دستش و با تمام قدرت داشت لهش میکرد...
قشنگ حس میکنم بدترین ورژن شخصیتم این طور وقتا میاد بالا...
پای این دکمه ها ک می نشینم، ذهن قفل کرده ای دارم. می نویسم، تنها برای شادی دلم. می نویسم چون ک تنهایی زیاد دیده ام و می آیم اینجا، چون گوشی برای گفتن کلمات را با دهان ندارم و می گویم اینها را با دست هایم، ک شاید ببیند چشمی. و شاید نبیند اما اینگونه لیک، تنها فقط نمی دانم، ک چقدر اینجا تنهایم. و ندانستنش زنده نگه می دارد من را، ک ساعت ها می نشینم پای وبلاگ خالی ـم، ک شاید کسی اتفاقی باز کند اینجا را. و دلم برای خودم می سوزد، ک اندکی کم کند احساس تنفر
امیدوارم پایان این ده پست این وبلاگ به رسالتی که داشته حرکت کنه. 
 
تو پاییز با اندک سرمای روی پوستت میشه نفس کشید... میشه به دنیا امیدوار تر بود. به نظرم قرار نیست دنیا رو کسی جز من و خودم تغییر بده.  همه ی این مراحل چیزایی بوده که من قبلا دیده بودمشون. نباید یادم بره چرا انتخابشون کردم. 
دردت را که بگویی گویی تکه‌ای از تو جدا می‌شود که حتی استخوانی نیست تا به درد سگ ارباب یا سگ گله بخورد. کلمات حقیرتر و فقیرتر از آن هستند که از دردهای تو بگویند، تو را دست خواهند انداخت، دردهای تو از دستشان خواهد افتاد. در این عیاشی ثانیه‌ها سرکارگرانِ علاف فرمایشات کارفرماهای اعظم را دور سرشان می‌گردانند، سر کارگری که بیکار ‌می‌شود، سر کارگری که سرکار است و حقوق ‌نمی‌گیرد، سر کارگری که حقوق می‌گیرد و اندک اندک می‌گیرد با گیوتین عقربه
آن موقع ها که دانشجوی کارشناسی بودم فکر می‌کردم که دانشجوهای کارشناسی و بالاخص دکتری خیلی چیز بلد هستند و می‌فهمند.
الان که خودم تجربه می‌کنم می‌فهمم که دانشجوی دکتری بیچاره خودش بهتر از هر کسی می‌داند که چه قدر چیز نمی‌فهمد!
می‌فهمد که چه قدر دنیای علم وسیع است و دانش ما اندک
 
بدجوری احساس چیز کم بلد بودن می‌کنم.
اینکه هیچکسی آدم را نفهمد حس بدی است. از ادا و اصول هایی که تبدیل به واقعیت شده اند بیزارم. نمی‌توانم مثل بقیه باشم. نمیتوانم کلمات محبت آمیز به زبان بیاورم. یا اگر بیاورم آنقدر مصنوعی است که بیشتر آزار میدهد تا اینکه حس خوبی را منتقل کند.
من در این اندک سال هایی که دور بوده ام از این جمع، به کلی تغییر کردم. رفتار هایم به چیزی تبدیل شدند که اصل وجودم را می‌رسانند. چون نود درصد اوقاتم را تنها گذراندم. از کل پنج دوست نزدیکی هم که دارم، چهار تایش
امتحان زبانمو ۲۰ شدم :))
تمام طول کارشناسیم یه دونه ام ۲۰ نداشتم خخخ
اینم فک کنم اولی و اخریش باشه طی دوده تحصیلی حاضر
به هر حال نمره مهم نیست مهم فهمه که اونم تو دانشگاه اتفاق نمیافته!!
ولی حیف پیشنیاز بود 
 
در جهت حفظ منابع طبیعی از سوالات و پاور و ... پرینت نگرفتم حالا کامپیوتر عزیز زغالیمو ک روشن میکنن بعد از اندک زمانی بوی سوختنی میده و خاموش میشه
استان اردبیل با وجود پتانسیل‌های
بالا در بخش‌های مختلف سهم در خور توجهی در ارتباط با کشورهای همسایه
ندارد؛ از این رو برنامه‌های کلان و خرد در محصولات تولیدی صادرات‌محور
برای افزایش مبادلات تجاری نیازمند بازنگری جدی است.

ادامه مطلب
مردم انار به طور کلی از چند طایفه بومی یا فارس،عرب و جدید تشکیل شده اند.طایفه بومی یا فارس همان ساکنان اصلی و مردمان کهن انار هستند.طایفه جدید،زرتشتیانی هستندکه چندین دهه قبل به دین اسلام گرویدند.زرتشتیانی هم که بر آیین خود ماندند،اندک اندک از انار مهاجرت کردند تا این که در سال های پس از 1357 شمسی جمعین زرتشتیان انار به صفر نزدیک شد.
طایفه عرب نیز جزو «ایل عرب عشایر خمسه فارس»هستند که به مرور زمان و در طول قرن های متمادی از فارس به شهرهای مختل
مقطعی بود کههم مطالعه زیادی داشتم
هم یادگیری پیوسته 
اما
احساس سنگینی می کردم
احساس بدی همراه من بود
بعد از مدتی تامل و تفکر متوجه شدم که
دلیل این حال بد با وجود مطالعه فراوان 
اینه که به معلومات خودم عمل نمی کنم
به نظرم می رسه 
بجای مطالعه زیاد، عمل اندک
باید رفت به سمت
مطالعه مناسب و کم، عمل زیاد و پیوسته
از گوشه و کنار میشنوم که انگار خبر ندارند که اینجا تعطیل نشده!
بلکه کمی جمع و جور تر شده!
و محفلی خصوصی تر...
اگر از اندک دوست داران این پن‌دار نویسه ها بودی
بیا... اما خودت را و انگیزه ات را معرفی کن...
چون متن هام سمی اند!
باید آماده مردن باشی!
http://eitaa.com/pen_daar
پ.ن: سعیم بر این‌ست که خواب آسوده اینجا را بر هم نزنم!
آزادی مالی از آرزوهای مهم همه است اینکه کار نکنید ولی تا آخر عمرتان از لحاظ مالی تامین باشید، برای این کار دلیل خوبی وجود دارد.
 
هرگز نمی‌توانید زمانی را تصور کنید که بحران مالی تمام دارایی و منبع درامدتان را مانند جارو بروبد.
در عصر حاضر که اقتصاد نوسانات زیادی دارد این نگرانی بیش از قبل شده است.
در نتیجه دانستن در مورد اهمیت آزادی مالی و همچنین راه‌های برای رسیدن به آن بسیار ضروری است.
شما نیز می‌توانید به آزادی مالی دست یابید.
۱ – خارج ش
 
رو به پایان است ...خورشید اندک اندک خیمه ی نور را برمی چیند  و بارو بنه اش را سوار بر مرکب غروب می کند ...
رو به پایان است ...اخرین نفسهای روز و اخرین تلٵلو زرفام خورشید گیتی گستر..صدای پای شب نرمک نرمک  بگوش جان می رسد و به چشمِ سر می اید ...
دلهای پر از بعض آرام آرام سفره ی گلایه ها و دلتنگیها را پهن می کنند ..تا شبانگاه شاهدی بر انجمندلدادگی بجای نگذارند ..چشمی نبیند انچه در رثای دل پر از غصه ی خود می سرایند ....
رو به پایان است ...پایان گفتنی های رنگ ا
زلال حکمت : انسان با فضیلت را هزار هزار کتاب نوشته شود، اندک است. بخوان و حظ کن
 
زلال حکمت (محمدحسین طباطبایی)نویسنده: نرگس علیمردانیانتشارات: نشر وزراء
معرفی:
تیراندازی ماهر و اسب سواری تک تیز و بی رقیب، خطاطی برجسته، نقاش و طراحی ورزیده، دستی به قلم داشت و طبعی روان، از نظر اجتماعی استاد صرف و نحو و معانی و بیان بود، هم در اصول کم نظیر و هم در فقه و فلسفه و هم از ریاضی حظّی وافر داشت و هم از اخلاق اسلامی و هم در ستاره شناسی هم در حدیث و روایت و
زشت، زشت است؛ چه درباره‌ی تو و چه درباره‌ی همسایه‌ی تو؛ و زیبا، زیباست برای همگان؛ بنابراین زیبا را برای همه برگزین و زشت را از همه به دور دار. در آنچه اطلاع کافی نداری، سخن مگوی؛ اگرچه اندک باشد.
|علی به فرزند فاطمه چه گفت_ ابوالفضل صادقی|
انسانِ گرفتار استسقاء  
عطشِ پایان ناپذیرِ خواستن و  دلبستن!
به امید وفورْ ... لذت بردن.
 و سپس،
اندک اندک گُسستن محتومْ - و رنج بردن
لذّت داشتنِ فرزند و شهود بر مرگش
لذتِ دل در گرو محبوبی نهادن ، وبی وفایی و ترکش
ادامه مطلب
شب های مهتابی رو خیلی دوست دارم،دیدن ماه کامل به من حال عجیبی میده اون هم وقتی دور و برم کاملا تاریک باشه،انگار روشنایی تمام عالم رو در اون ریخته اند.دیشب حال غریبی داشتم،از خانه بیرون آمدم و یک ساعتی قدم زنان خیابان ها را پیمودم،اندک آدمی را دیدم آن وقت شب و هیچ کدامشان آشنا نبودند...
ادامه مطلب
یکسال پیش همه زندگیم از هم فروپاشید. سخت کار میکردم. پدرم در همان ایام به طور ناگهانی فوت کرد و رابطه روحی عاطفی ام با همکاران و عزیزانم آشفته و پریشان شد. در آن موقع نمیتوانستم به خوبی درک کنم که والاترین نعمت زندگیم از لا به لای بزرگترین لحظات یاس و ناامیدی به سوی من خواهد آمد. تنها ذره از یک راز بزرگ به من هدیه شده بود، راز زندگی. این اندک بصریت را از کتابی به قدمت یک صد سال که دخترم هیلی به من داده بود دریافتم.
ادامه مطلب
واقعا اونی که بتونه از این خراب شده بره و این کار رو نکنه، قطعا از نظر روانی مشکل داره. کی حاضر میشه زندگیش رو توی زندان سپری بکنه؟ کی حاضر میشه زندگیش رو توی همچین شرایطی بسوزونه، وقتی حتی از خیلی چیزهای ساده و بدیهی محروم هست. اگه اندک سرمایه و اندوخته ای داشتم، الفرار. ولی چه کنم هر چی جمع کردم تبدیل به هیچ شد. تورم ارزش پول ملی رو قهوه ای کرد. اینها از برکات حاکم شدنِ ...
عشق جوان به دختر پادشاهجوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت...مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت،به او گفت:پادشاه اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد آمد!!جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او
حضرت صادق ع فرمود همانا خداوند دوست داردبنده ای را که در گناه بزرگ باو توجه کند و از او امرزش بخواهد ومبغوض دارد بنده ای را که را که گناه اندک را خوار شمارد و بان بی اعتنا باشد ودر مقام توبه وتدارک ان نباشد  و حضرت صادق ع فرمود امیرالمومنین ع فرمود همانا پشیمانی بر گناه وبدی انسانرا بدست کشیدن از ان وامیدارد
ضمن عرض سلام و خیر مقدم وخوش آمد گویی خدمت بازدیدکنندگان محترم وبلاگ استحضار میرسانم این وبلاگ در جهت اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت راه اندازی گردیده است. امید هست که با نوشتن هر چند اندک از وصایا ،یاد و خاطره شهدای عزیز و گرانقدر را زنده نگه داریم. یاد همه ی شهیدان عزیز کشور ما گرامی باد به ویژه آنان که بدون نام ونشان وسنگ قبری، گمنام در دل این خاک آرمیده اند درود وصلوات خداوند بر آنان بادبا تشکر از شما : مدیریت وبلاگ
سلام 
اشکان ارشادی هستم از دیار بزرگ کرمانشاه 
بعداز مدتها ، فهمیدم که طالب مطالب من در حوزه‌های : صرف و نحو ، ترکی ، و حتی کردی که اصلا استقبال نشد بجز چند مورد! و تاریخ و جغرافیا ، بسیار اندک است و بازدیدکنندگان زیادی ندارم. البته در وبگاه شعر و اوزان عروضی ام بسیار طالب وجود داشت ولی بازهم به در بسته خوردم. واقعا از طریق تایپ کردن و نخواندن سوال کننده یا گم کردن مکان سوال ، نمی شد تا بازده خوبی به بار داشت. عزیزان مرا با نام « استاد » خطاب می
خبرم اگر گرفتی
هنوز هم آنجایم
در کنار کلبه ی تنها،لای جنگل های پیر
وکمی بی ذوقم
فقط اندک هنری دارم در جذب نگاهی 
واحساس لطیفی دارم گاه به گاهی
من یک هنرمندم
می سرایم شعری آمیخته با عشق
تا که از ذوق لطیفی که در آن پنهان است
گریه ی کودکی کهنه شود
راستی
روزگارم می دانی که چه دلتنگ است!
من یک هنرمندم 
درد من تنهایی است
وکمی دلتنگم
به بلندای درختان همیشه سبز سوگند
درد من گمشده است
در هر نفس عشق که از پنجره بیرون می رفت!
شاعر : عینک
هر وقت عزیزی از دنیا می رود با خود می گویم مهربان تر باشم و روابط بین آدمها چه ریزه کاری هایی دارد.بی تفاوت نسبت به هم نباشیم.اما افسوس که چون آهن گداخته که از کوره بیرون بیاید به نسیمی فسرده می شویم و انسان قطعا فراموشکار است.
ما میوه های درختیم. اندک تعدادی به مصائب طوفان و باران و تگرگ کال از شاخه کنده می شوند.بیشتر میوه ها اما بیش از حد رسیده و به شاخه می مانند. خوش به حال آنان که گاه شیرینی و نوبرانگی چیده می شوند.
خبرم اگر گرفتی
هنوز هم آنجایم
در کنار کلبه ی تنها،لای جنگل های پیر
وکمی بی ذوقم
فقط اندک هنری دارم در جذب نگاهی 
واحساس لطیفی دارم گاه به گاهی
من یک هنرمندم
می سرایم شعری آمیخته با عشق
تا که از ذوق لطیفی که در آن پنهان است
گریه ی کودکی کهنه شود
راستی
روزگارم می دانی که چه دلتنگ است!
من یک هنرمندم 
درد من تنهایی است
وکمی دلتنگم
به بلندای درختان همیشه سبز سوگند
درد من گمشده است
در هر نفس عشق که از پنجره بیرون می رفت!
شاعر : عیسی کیانی کری
سلام علیکم 
تمام محصولات این شرکت پس از ارزیابی مشخص گردید که با اجناس درجه سه جمع آوری گردیده و ارزشی ندارند پس از طی گذشت اندگی زمان رنگها به دلیل نا معتبر بودن ام دی اف به کار رفته زخمی شده و لکه دار میگردند و ام دی افهای روکش دار هم تمامی پس از گذشت اندک زمانی تبله کرده و ور می ایند 
با نهایت تاسف که بنده هم خودم از قربانیان این معامله بودم و زیان پس دادم 
دلیل از این انتشار زیان نکردن شماست فقط 
کانال ما در سروش
عشق جوان به دختر پادشاهجوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت...مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت،به او گفت:پادشاه اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد آمد!!جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و
کاش کف هرم بودم... اون پایین. . ته ته... کاش هیچی برای از دست دادن ندلشتم... رها میجنگیدم..  دلخوش به داشته های اندکم نمیشدم... کاش با همه وجودم میرفتم... راه هایی محدودی کاش میداشتم... یا می رسیدم یا...
کاش کف هرم بودم حالا که نوکش نیستم... 
این وسط گیر افتادم... وسط معمولی ها... نه رومی روم... نه زنگی زنگ... هی خیلی چیزها رو به دست نیاوردیم .. هی دلخوش به داشته های اندکمون... هی سانسور... هی ریا..  هی سازش... از ترس از دست دادن همین اندک یافته ها... گریز از میان مایگ
احزاب ناسیونالیست اروپا و ایتالیا اگر جلوی ورود مهاجران را نمیگرفتند ممکن بود در اثر ازدیاد نسل محاجران  مردم ایتالیایی تحت طسلت مهاجران در بیاید. ورود مهاجران از جاهای گونانگون و رشد و افزایش جمعیت انها در اندک مدتی میتوانست نفس مردم ایتالیا را بند بیاورد.
شاید خیلی ها دلشان میخواهد برای یکبار هم که شده مرزهای ایران را ترک کنند تا با فرهنگ و آداب و رسوم مردمان کشور های دیگر آشنا شوند و یا دست کم مردمانی غیر از مردم ایران را ملاقات کنند اما به دلیل مشکلات مالی و یا اینکه چون فکر میکنند امکانش را ندارند این مسئله برایشان تبدیل به یک آرزو شده است . اما باید گفت خیلی از مکان ها در دنیا وجود دارد که میتوان با صرف هزینه اندک به آن جا سفر کرد و ازدیدن مناطق مختلف آن لذت برد در اینجا به معرفی مکان هایی مپی
عوام ثروتمندان را محترم می‌دانند و خواص دانشمندان را
با دوست طوری رفتار کن که به حاکم محتاج نشوی و با دشمن طوری معامله نما که اگر کار به محاکمه کشید ظفر تو را باشد
زینت انسان به سه چیز است: علم، محبت، آزادی
کسی که از اندک خویش خوشنود نباشد، هیج چیز خوشنودش نخواهد کرد
اگر در شهری دارایی و توانگری ارجمند شمرده شود، البته به همان نسبت از بزرگداشت نیکی و نیکوکاران کاسته می‌شود
ادامه مطلب
نگاهی به اشتغال خانم‌ها
اشاره: ما با اشتغال خانم‌ها مخالف نیستیم، اصلا. بلکه ایشان را به کارهای موافق فطرت و طبیعت‌شان تشویق می‌کنیم. نیز به این‌که کارکردن، حس مفیدبودن را در خانم‌ها تقویت می‌کند، توجه داریم. نیز برخی از شغل‌ها را مخصوص خانم‌ها می‌دانیم، که روا نیست آقایان در آن‌ها ورود کنند. این دیدگاه ما را در نظر بگیرید و اکنون سخن این دختر شاغل را بخوانید: من شاغل بودم و هستم. خواستگاران زیاد و خوبی داشتم که با اشتغالم موافق نبودن
خبرم اگر گرفتی
هنوز هم آنجایم
در کنار کلبه ی تنها،لای جنگل های پیر
وکمی بی ذوقم
فقط اندک هنری دارم در جذب نگاهی 
واحساس لطیفی دارم گاه به گاهی
من یک هنرمندم
می سرایم شعری آمیخته با عشق
تا که از ذوق لطیفی که در آن پنهان است
گریه ی کودکی کهنه شود
راستی
روزگارم می دانی که چه دلتنگ است!
من یک هنرمندم 
درد من تنهایی است
وکمی دلتنگم
به بلندای درختان همیشه سبز سوگند
درد من گمشده است
در هر نفس عشق که از پنجره بیرون می رفت!
 
 
شاعر : عیسی کیانی کری ملقب ب
معاملات بی استرس را با ما تجربه کنید بازار همیشه صعودی و یا نزولی نیست برای اینکه همیشه بهترین انتخاب را داشته باشید به گروه ویژه ما با پرداختی اندک بپیوندیدبرای عضویت با شماره 09193398873 در تلگرام ارتباط داشته باشید
ادامه مطلب
پرسش و پاسخ @Ameli_Office پرسش: یک ماه اخیر متوجه شدیم که مامانم دچار بیماری  ای ال اس شده اند، دارویی که دکتر ایشون در شهرستان دادن ریلوزول بوده که ما به زحمت نمونه فرانسوی آن را پیدا کردیم. در همین راستا با داروی رادیکاوا آشنا شدیم اما واقعیت امر با توجه به آمار و اطلاعات ناقص که وجود داره و اینکه این دارو تایید نشده و ... سوال من اینه ما چه کنیم؟۱-  داروی اداراوون  را استفاده کنیم؟۲- بیمار چند وقت تحت درمان این دارو باید باشه؟۳- آیا تداخل با مصرف ر
آقا سلام.
هر چند جمله کم آوردم ،اما من دل نمی کنم از ردیف کردن واژه هایی هر چند اندک که هفته به هفته، روی ذهن آشفته ام راه می روند.
اگر از احوالمان خواسته باشی ، خوبیم جز دوری دیدار شما...
دیرگاهیست که خبر آمدنت را شنیده ایم اما نیامدی....
نکند فراموشمان کردی که چشم هایمان هرزه می روند بی تو
امّا نه کوتاهی از ماست
دلواپس این روزهای فراقم که دست از سرمان بر نمی دارد
آنقدر دورمان تارهای جور واجور تنیده ایم که گهگاهی خودمان را هم فراموش میکنیم
با ای
دارم می‌روم دادگاه تا شکایت از صاحبخانه‌ سابقه را برای استرداد ودیعه پی‌گیری کنم. او نه تنها تنها اندک دارایی‌ام را بالا کشیده  بلکه باعث شده از کار و زندگی خود  برای شکایت کردن از او بیافتم.این قضیه را به هرکس می‌گویم با توجه به شخصیت آرام و وضعیت بد اقتصادی من شروع می‌کند به نفرین کردن اما من در دل برای صاحبخانه و شخصی که ظاهرا از روی حق‌خواهی و دلسوزی، او را نفرین می‌کند دعا می‌کنم
ادامه مطلب
امام باقر ع می فرمود جماعتی از مسلمین به سفری رفتند و راه گم کردند نا بسیار تشنه شدند کفن پوشیدند از جاده برکناری رفتند و خود را بریشهای در  خت که اندک رطوبتی داشت چسباندند پیر مردی سفید پوش نزد انهاامد و گفت برخیزید باکی بر شما نیست این آبست آنها برخاستند و آشامیدند سیراب گشتند کی ستی تو خدایت رحمت کند و گفت من از طائفه جنی هستم که با رسولخدا ص بیعت کردند من از رسولخدا ص شنیدم که فرمود مومن برادر مومن است چشم او وراهنمای او است پس شما نباید د
آری پسرجانکم!
براستی تو در شصت و نه روزگی، بعد از آن که مامان‌خانمت تلاش کرد که مکیدن دست‌های نازت را به تو یاد دهد توانستی اندکی دست‌هایت را به لب‌های زیبایت نزدیک کنی و بمکی. این موفقیت اندک تو از هزار راه رفته و تلاش کرده و موفقیت شیرین به دست آمده برایم شیرین‌تر است. بمانی برایمان مامان جان :) .
قارچ بخورید؛ سرطان نگیرید
▫️محققان ژاپنی با بررسی وضعیت سلامت ۳۶۵۰۰ مرد در مدت طولانی متوجه شدند که خوردن قارچ به طور مرتب باعث کاهش خطر ابتلا به سرطان پروستات می شود.▫️کسانی که هفته‌ ای یک یا دو بار قارچ می‌خورند، ۸ ٪ کمتر خطر ابتلا به آنکولوژی دارند. دانشمندان تأکید می کنند که حتی مصرف اندک قارچ‌ ها در رژیم غذایی، مزایای ملموس برای سلامتی انسان در آینده به همراه خواهد داشت.
قارچ را می توانید با تخم مرغ صبحانه و یا در سالاد استفاده کنید
مغولان علی رغم إعمال حداکثر خشونت و خون ریزی، در سراسر مسیر خود، بارها با مقاومت ملی،  مردمی و حتی فردی روبرو بوده اند، اما اسکندر با سپاهی اندک، سراسر امپراتوری پرهیاهوی هخامنشی را، بدون مواجهه با مقاومت ملی، پیش از سقوط مرکز امپراتوری در نوشت، و پایتخت هخامنشیان را به آتش کشید و همچنین است تسلط اعراب که با نیرو و توان و تجربه ناچیز نظامی، امپراتوری عظیم ساسانیان را، باز هم بدون برخورد با مقاومت ملی در نوردیدند.
ارتودنسی دهان و دندان به جهت رفع مشکلات فک و دندان و بسته
به میزان شدت مشکل و عوامل وابسته به آن صورت می‌گیرد. در این روش درمانی،
با اعمال فشار اندک و جلسه به جلسه شاهد تغییرات نحوه قرارگیری دندان‌ها
خواهیم بود. لازم به ذکر است که بدانید درمان به روش ارتودنسی قابل تکمیل در یک جلسه نمی‌باشد و نیازمندی ما به زمان از جمله عوامل موثر در درمان و دریافت نتیجه دلخواه خواهد بود.

ادامه مطلب
به گزارش همشهری آنلاین و بوسیله نقل از دپورته کواترو، لیونل مسی فوق هنرمند آرژانتینی آویشن پیاده روی بارسلونااسپانیابه دلیل مسری ویروس کرونا و تعویق مسابقات فوتبالی مختلف در اروپا از جمله لیگ قهرمانان و لالیگا، دستمزد سالیانه خود را که بالغ بر ۵۰ میلیون یورو  وجود را به ۱۵ میلیون کاهش قسط. لازم به ذکر است که پیش از این مسی مبلغ یک میلیون و پانصد هزار یورو هم بابت مبارزه با این بلای ناگهانی به بیمارستان ها معاون کرده است. عدم ارامش ستاره ه
هجده)
رهبانیتِ تو در صومعه نیست،در جامعه است.در صحنه است،که در ایثار،در
اخلاص،در نفی خویش،در تحمل اسارت ها،محرومیت ها،شکنجه ها و درد ها و
استقبال خطر ها و در صحنهء درگیری ها و به خاطر خلق است که به خدا می
رسی،که:هر مذهبی رهبانیتی دارد و رهبانیت مذهب من،جهاد است.[پیامبر اکرم (ص)]

نوزده)
تنها این جاست که می توانی کلی را به چشم ببینی.در بیرون کعبه،فرد واقعیت
دارد،جزئی،عینی است،کلی،یک مفهوم ذهنی است،انسان یک معنی،یک ایده،یک مفهوم
عقلی و
پرسش و پاسخ @Ameli_Office پرسش: یک ماه اخیر متوجه شدیم که مامانم دچار بیماری  ای ال اس شده اند، دارویی که دکتر ایشون در شهرستان دادن ریلوزول بوده که ما به زحمت نمونه فرانسوی آن را پیدا کردیم. در همین راستا با داروی رادیکاوا آشنا شدیم اما واقعیت امر با توجه به آمار و اطلاعات ناقص که وجود داره و اینکه این دارو تایید نشده و ... سوال من اینه ما چه کنیم؟۱-  داروی اداراوون را استفاده کنیم؟۲- بیمار چند وقت تحت درمان این دارو باید باشه؟۳- آیا تداخل با مصرف ری
امروز: شنبه
با اینکه از آن دسته معلمانی نیستم که بتوانم ادعا کنم مشکلاتم را پشت در کلاس میگذارم و داخل کلاس می شوم و موقع برگشتن دوباره آنها را زیر بغل میزنم و به خانه می روم (البته در کل به وجود چنین توانایی ای بدبین و مشکوک هستم) اما قبول دارم که گاهی چنان غرق تدریس و لذت از یادگیری دانش آموزانت می شوی که انگار شهد شیرین هر چه علم نافع است در جان خودت ریخته می شود؛ آن موقع است که سبک و شاداب هستی و شاید لحظاتی اندک فارغ شوی از آنچه درونت را به
تفاوت است میان مرد شیعه‌ی کارگزار پایتخت‌نشین با زن بهایی بیکار مرزنشین. ایرانی داریم تا ایرانی. آن‌هایی که در سرتاسر این سرزمین حرمسرا دارند راست می‌گویند که همه جای ایران سرای من است. این آلات دست زور که یک نفر توی گوششان مدام علیک آلاف التحیه و الثنا را وز وز می‌کند گمان می‌کنند هر جا فرود آیند مال خودشان می‌شود. اما مردم به جای این که به این خود بزرگ بینی گیر دهند وام و وا می‌گیرند. از او نمی‌پرسند ثروتت را از چه راهی به دست آورده‌ای
از ورای عالم آب و گل،
پسِ کوه غیب،
-چون یأجوج و مأجوج-
در هم می‌شدیم.
ناگاه
به صدای «اِهبِطوا»،
از آن برآمدیم تا فروآییم.
از دور
   سواد ولایت وجود دیدیم.
از دور
  رَبَضِ
شهر و درختان پیدا نبود،
چنان که به طفلی
   هیچ از
این عالم چیزی نمی‌دیدیم،
اندک اندک
پیش می‌آمد.
آسیب دانه و دام
ما را پیش می‌آورد.
ذوق دانه غالب بود
 بر رنج
دام.
اگرنه وجود محال بودی...
این سخن تمام نیست.
خواب نمی‌برد.
سر بر تو نهم تا خواب برد...
 
مقالات شمس/ جعفرمدرس صادقی/ نشر
نگوید که اسماعیل که دیگر نیست نیست، هستم در همین نزدیکا در همین کوچه های یخ زده شهر، عرق می ریزم، سگ دو میزنم، اکنون در همان یک بار سعی و تلاش سرسختانه برای دست و پا کردن یک زندگی آرام و پایدارم. نگوید که اسماعیل بی وفاست، که دیگر خیلی دیر به دیر سر می زند که انگار دیگر نیست. اسماعیل جای دیگری پست می دهد، میان دشتی سرد میان اندک ساختمانهای پادگان تیپ چهل. اسماعیل دلش تنگ است. تنگ یک دل سیر نوشتن یک دل سیر خواندن شما. ... 
قرنطینه کم کم دارد باعث می شود اندک استعداد هایم در زمینه هنری را کشف کنم!
قرار بود تکلیفی که استاد واحد هنر برایمان داده است را بر عهده یکی از هم اتاقی هایم بگذارم و او برایم خطاطی بکند. اما بیکاری این روزها باعث شد که با کمک یوتیوب جان، خودم دست به کار شده و این بشود نتیجه کارم:
ارتباط با خویشان که از آن به صله رحم تعبیر می شود، در نوروز بسیار جلوه می نماید که دین بسیار بر آن تاکید دارد؛ و البته موجب اندک جدایی از شبکه های اجتماعی و ارتباط با دیگران و البته اجتماع خواهد بود که در اخبار اسلامی به پاره ای از آثار آن اشاره شده است.
ادامه مطلب
قرارگاه مردمی آتش به اختیار زاوه مجموعه ای خود جوش و مردمی از بین جوانان دلسوز انقلابی و جهادی شهر دولت آباد شهرستان زاوه با هدف تربیت نیروی طراز انقلاب و مفید فایده انقلاب اسلامی به وجود آمد که با یاری خداوند و شهدا تا کنون موفق بوده و توانسته با اندک فعالیت خویش در مدت حدود سه ماه پس از تاسیس اعتماد مردم را به سوی خود جلب کند
فروش سنتی
فروش یکی از قدیمی‌ترین حرفه‌هاست و شاید یکی از ارکان شکل دهنده اجتماع و برآورده‌سازی نیازهای انسان‌ها بوده و هست. در شکل سنتی آن که بیشتر فضای حجره‌های تجار در ذهن تداعی می‌شود تا جهان شبکه‌ای و دنیای مجازی و بازارهای رقابتی و جهانی دنیای امروز، همه جلوه‌ها و مصادیق گذشته و امروز فروش است. اما آنچه بیشتر از ظواهر فروش دچار تغییر شده است، پارادایم‌ها و مفاهیم اساسی آن است که معلول حوادث و تحولات بنیادی صنعت و زنجیره عرضه می‌
زنی پیش می آید و به بچه های کوچکتر کاروان، به تصدق، نان و خرما می بخشد. تو زخم خورده و خشمگین، خود را به بچه ها می رسانی، نان و خرما را از دستشان می ستانی و برمی گردانی و فریاد می زنی: «صدقه حرام است بر ما.»
پیرمردی زمینگیر با دیدن این صحنه، اشک در چشم هایش حلقه می زند، بغض، راه گلویش را می بندد و به کنار دستی اش می گوید: «عالم و آدم از صدقه سر این خاندان، روزی می خورند. ببین به کجا رسیده کار عالم که مردم به اینها صدقه می دهند.»
همین معرفی های کوتاه
شده‌ام شبیه مردهایی که می‌افتند به میخوارگی؛ با چشم‌های خمار و پیراهنی که دگمه‌هایش باز است تلو تلو می‌خورم. خودم را به زحمت به سمت کاناپه می‌رسانم و اندک غذایی را فرو می‌برم در دهانم تا زنده بمانم. چراغ را خاموش می‌کنم و خودم را پرت می‌کنم روی تخت دو نفره. چشم‌هایم را می‌بندم و در سکوت خانه می‌خوابم...
 
 
پ.ن1: من شرمنده‌ی شما، ایده‌ها و اخلاق ورزشی‌تان شده‌ام. کمی که نفس بکشم حتما کارهای وبلاگ جدید را راست و ریست می‌کنم.
پ.ن2: دومین پ
اصل پارتو یا قانون 20/80 (که به قانون اندک بخش حیاتی یا اصل تُنُکی فاکتور نیز شهرت دارد) بیان می‌کند که در بیشتر مواقع، 80 درصد نتایج از 20 درصد دلایل به وجود می‌آید.
گفته می‌شود اصل پارتو برگرفته از نظریه اقتصاددان ایتالیایی ویلفردو پارتو است که نظریه 20/80 را در سال 1896 و در دانشگاه لوزان مطرح کرد. ویلفردو پارتو در نظریه خود بیان کرده بود که 80% زمین‌ها در ایتالیا، تنها در مالکیت 20% از جمعیت کشور است.
ادامه مطلب
در ادامه ۱۰ سُس با میزان اندکی کربوهیدرات (حدود چهار گرم در هر بشقاب) آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.
۱. سُس رَنچ خانگی
سُس رنچ (ranch) به ترکیب پس‌آب کره یا آب دوغ با نمک، سیر، پیاز، انواع گیاهان و… گفته می‌شود. البته این ترکیبات برای درست کردن سس رنچ سنتی به کار گرفته می‌شود. در آشپزی کتوژنیک، آن را با استفاده از سُس مایونز، خامه ترش و سرشیر، سُسی با سطح چربی بالا و کربوهیدرات اندک درست می‌کنند.

ادامه مطلب
عرصه مذکور به دلیل وجود ارتفاعات ، تپه ماهورها ، دشتها و تعارضات اندک شرایط نسبتا پایدار و مناسبی
برای زیست انواع مختلف گونه های گیاهی و جانوری فراهم نموده است عمده ترین گونه های جانوری موجود
در منطقه را کل و بز و قوچ و میش تشکیل می دهد عالوه بر آن حضور اندک انسان در منطقه و چشم
اندازهای زیبای طبیعی و زیستگاههای مستعد دارای تنوع زیستی بالنسبه مساعدی است که وجود برخی از گونه
های ارزشمند نظیر یوزپلنگ آسیایی و جبیر بر اهمیت آن افزوده است. در قس
 
من اگر 79 سال از خدا عمر می گرفتم خیلی هم آدم نیکوکار و خیر و خدمتگزاری به ملت می بودم دیگر از خیر خدمت رسانی !! به مردم در آن سن و سال می گذشتم و می رفتم یکم در لاک خودم و فکر تقسیم دارایی هام و ارث و میراثم بین فرزندانم می افتادم ...یک باغ پسته می خریدم اگر نداشتم! یک تخت می گذاشتم در سایه ی باغ و آنجا پسته می شکستم و جای مردمانی که پسته در ابر آرزوهایشان بود را خالی می کردم!همین جای کسی را خالی کردن خودش امر بزرگی است ... هر کسی دل ندارد در خوشی هایش
به کودکان بیاموزید خوبی‌های حتی کوچک و اندک دیگران را ببینند و بازخورد مثبت بدهند. این رفتار باعث می‌شود تا دیگران نیز به ما بازخورد مثبت بدهند. فراموش نکنید که گاهی دید منفی و بدبینانه، نشانه‌ای از یک اختلال اعصاب و روان مانند افسردگی، اضطراب، اختلال سلوک و شخصیت یا مشکل و اختلال دیگری است و چنان‌چه نمی‌توانید شیوه‌ی نگرش منفی کودک خود را اصلاح کنید، شاید روان‌پزشک یا روان‌شناس کودک بتواند به شما کمک کند.
6 حضرت صادق ع فرمودهماناخداوند ووست دارد بنده ای را که در گناه بزرگ باو توجه کند اواز او امرزش بخواهد و مبغوض دارد بنده ای که گناه اندک را خوار شمارد و بان بی اعتناباشد ودر مقام توبه وتدارک ان نلاشد 7 حضرت صادق ع فرمود امیرالمومنین ع فرمود همانا پشیمانی بر گناه وبدی انسانرا بدست کشیدن از ان وامیدارد   1 عباس غلام حضرت رضا علیهالسلام گوید شنیدم انحضرت ع مبفرمود پنهان کننده کار نبک کردارش برابر هفتاد حسنه است واشکارا کننده کاربد مخذولاست وپنه
 تغییرات قلب زنان پس از یائسگی شناخته شده است، اما یک مطالعه جدید دانشگاه گوئلف اولین بار است که تغییرات پنهان را که در دوران قبل از یائسگی، مرحله پیش از شروع یائسگی (پریمنوپوز) اتفاق می افتد را نشان می دهد.این تغییرات اندک و کم، پیامدهای بالقوه ای برای محافظت از قلب زنان با معرفی استفاده از درمان جایگزینی هورمون زودهنگام دارد.
ادامه مطلب
سالهاست که تنهایی روزه می گیرم. سالهاست که دیگر برای من خبری از سحری های دسته جمعی و افطارهای خانوادگی نیست. مامان هرسال میگوید:
خدا رو شکر کن که تنت سالمه و میتونی روزه بگیری.
و من هم از خدا در دلم تشکر میکنم.
سالهاست که عادت کرده ام در یک جمع، بین اقلیت اندک روزه داران باشم. و دوباره و دوباره شوخی های بی مزه شان و متلک های احمقانه شان را تحمل کنم.
سالهاست که در دنیای کوچک اطراف من، رمضان فقط برای من معنا دارد. 
 
راستش امروز اولین بار بود که وقت
✍مجیدروزی 
خانه ملت چگونه تصرف شد؟
قاجاریه در زمان خود مجلس را به توپ بست و از حیز انتفاع خارج کرد ، اما در سال 94 ، خانه ملت ، بدون شلیک یک توپ ، به اشغال دولت لیبرال حسن روحانی درآمد و مقاومت اندک نمایندگان انقلابی مجلس شورای اسلامی ، به نتیجه نرسید!

ادامه مطلب
در اتاقم مانند سنگی روی زمین افتاده‌ام؛ روبروی کتابخانه. درِ اتاق روی هم قرار دارد اما بسته نیست و باریکه های نور، با کلی منّت و از سرِ اکراه به درون می‌آیند. چشمانم صفحه‌های گرافون موجود در قفسه دوم کتابخانه را شکار می‌کنند؛ و گوش‌ها به دستْ التماس. می‌خواهم بلند شوم و قطعه پیانویی از شوپن را در گرامافون بگذارم، اما نمی‌شود. نمی‌توانم برخیزم. من دیگر برنخواهم خاست. سنگ‌ها تنها فرسوده می‌شوند.
در بالاترین قفسه- که چوب آن به طرز پرسش‌ب
می دانی در انتظار یک تیک دوم ماندن، چگونه هر روز روحت را خرد می کند؟سال ها گذشته...
می دانی، من دل همه ی بعد از تو ها را شکستم :):
بعد از تو، اندک کسانی هستند که پایم ماندند.
و تو می دانی که من هنوز هم در حال شکست قلبشان هستم؟!
این است که عذابم می دهد.
یک بار تو قلب مرا شکستی و یک بار من قلبش را شکستم و قلب خودم هم شکست...!
گویا قربانی فقط منم که دلم دو بار شکست...
شکستی و شکست، شکستم و شکست! :)
اصلا کاش این دل لعنتی همیشه شکسته بماند تا شاید روزی، خاک بشود
توی حال خودم بود و فکرها توی سرم چرخ می خورد. رشته یکی‌شان ادامه پیدا کرد و به این جا رسید که دیدم دور و برم چقدر آدم شصت ساله و همان حدود دیده می شود. دایی و عمو و خاله و... انگار این ها همان دایی و عموی بچگی هستند و همیشه جوان!
بعد تلنگردار بعدی داستان اینجاست: اگر این عزیزان در کانال 60 سالگی پیش می روند [که ان شاءالله عمرشان پربرکت و دراز باشد] و دیگر آن دایی و خاله کودکی نیستند، یعنی من هم دیگر آن کودک نیستم. من هم بخش زیادی از مسیر را آمده ام؛ ف
زیبایی چیزهای معمولی
پاییز را دوست داریم، چون ما را به یاد چیزهایی می‌اندازد که دائمی نیستند
در جوانی سودای دست‌یافتن به چیزهای منحصر‌به‌فرد را داریم. می‌خواهیم کسی بشویم متفاوت از بقیه. آدمی خیره‌کننده که به جاهایی پا گذاشته که پیش از این کسی به آن‌ نرسیده. اما اندک اندک تغییر می‌کنیم. یاد می‌گیریم که به چیزهایی که دور و برمان است بیشتر توجه کنیم. از اتفاقات کوچک و معمولی لذت بیشتری ببریم و در همین روزمرگی معنایی بیابیم. پیکو آیر، نوی
 به یکی از روز های آینده ... نگاه میکنم ... اونجا هستم ... خودم رو کنار خود شاید 40 سال آینده میبنم
روزی است که من خیلی از عزیزان زندگی ام شاید کنارم نیستند .... آه ای زندان
روزی است که تنهایی تمام قد جلوی من قد علم کرده ... 
چقدر زندگی کوتاه بود ... چقدر زندگی کوتاه هست ... 
زمان برای من بسیار کوتاه هست ... و این حقیقت زیست ماست ...
بسان  پلک زدن تمام عمر خودمون رو بیاد می اوریم و مشاهده میکنیم که به چه اندک زمانی گذشت...
دلم برای عزیزانم در اون روز نه خیلی دیر
معجزه قرن و نشانه حقانیت شیعه : 
کارگری با زحمت و عرق ریختن ، فردی با وام و قرض و دیگری با فروش فرش زیر پایش و هر کس به هر طریقی مختصر هزینه ای فراهم می کند برای سفر به کربلا؛
 نزدیک مرز که می شوی یاد رشادت های شهدا و رزمندگان برای حفظ وجب به وجب این سرزمین برایت زنده می شود ،وارد عراق می شوی احترام می بینی و اکرام ، به ویژه به خانم ها و اینها همه به برکت خون شهداست. اولین قدم ها را که در خاک عراق بر میداری با دیدن وضع نامناسب  نظافت و گرد وخاک فراو
و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا!
توقع این که برای هر پرسشی، پاسخی بیابیم و همه رازهای جهان و انسان را بگشاییم و پرده از اسرار کائنات برداریم و ظلمت نادانی را به چراغ دانایی روشن کنیم، تمنای محالی است برآمده از نشناختن حدود و ثغور قوه شناخت آدمی. بیهوده نیست که پیشینیان ما در انتهای تعاریف خود از فلسفه همواره قید «بقدر طاقه البشریه» را می افزودند.
باری، بی گمان، دانسته های نوع بشر، در برابر نادانسته ها و نادانستنی های او بسیار اندک است. وقتی که
و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا!
توقع این که برای هر پرسشی، پاسخی بیابیم و همه رازهای جهان و انسان را بگشاییم و پرده از اسرار کائنات برداریم و ظلمت نادانی را به چراغ دانایی روشن کنیم، تمنای محالی است برآمده از نشناختن حدود و ثغور قوه شناخت آدمی. بیهوده نیست که پیشینیان ما در انتهای تعاریف خود از فلسفه همواره قید «بقدر طاقه البشریه» را می افزودند.
باری، بی گمان، دانسته های نوع بشر، در برابر نادانسته ها و نادانستنی های او بسیار اندک است. وقتی که
  همانند بى‏ رغبت‏هاى به دنیا، و اعراض کنندگان از آن به دنیا بنگرید، که به خدا قسم دنیا به زودى اهل اقامت و ساکنانش را از میان بر مى‏ دارد، و عیّاشان بى‏ خیال را دچار حادثه و بلا مى‏ نماید. آنچه از دنیا از دست رفته و پشت کرده باز نمى‏ گردد، و آینده آن هم روشن نیست . شادى دنیا آمیخته به اندوه است، و قدرت و قوت مردان آن رو به سستى و ضعف مى ‏رود. پس فراوانى آنچه که شما را خوشایند است فریبتان ندهد، زیرا آنچه از دنیا با شما خواهد بود اندک است (نهج ا
باتوجه به سری جدید فعالیت های نجومی و برنامه های علمی، ان شاء الله به مرور این صفحه بروز رسای خواهد شد. مطالب مربوط به وقت و تقویم امت اسلامی اولویت محتوا خواهد بود. متاسفانه دانش عمومی مردم و گروه های علمی مختلف در این زمینه بسیار اندک است. 
روز یکشنبه یکی از مهندسین نقشه بردار که به احتمال زیاد نجوم را هم در دانشگاه «پاس» کرده بودند خیلی بی منطق به هلال یابی و استهلال ایراد می گرفتند. 
امروز در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان برای اعضای هیئت علم
بسم الله
 
از خاک ما در باد، بوی تو می‌آید
تنها تو می‌مانی، ما می‌رویم از یاد
حکیم قیصر امین‌پور
 
پ.ن. این آخرین مطلب آسیاب است؛ احتمالا مطالب هم تا دو سه روز دیگر از دست‌رس خارج می‌شود. گمانم ده سال بعد، جهان خیلی متفاوت از حالا باشد. دعا کنید خدا یا تحمل گذراندن فتنه‌های آخرالزمان را به این برادرتان بدهد یا او را با اندک آبرویی که خود تفضل می‌کند بمیراند. واقعا این دعا را در حق من داشته باشید...
نظری در مورد این مطلب تأیید نمی‌شود. بی‌پا
همه ی فرزندان و برادران و خاندان خود را گِرد آورد. لحظه ای چشم در صورت آنها دوخت و فرمود: «مردم بنده ی دنیایند. و دین بازیچه ای است بر زبانشان. تا آن هنگام که روزیشان آماده شود با دین سر و کار دارند؛ اما چون سختی فرا رسد، دینداران بسیار اندک می شوند.»
+ فراموشان - داوود غفارزادگان

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها